بحث و مناظره در مورد هوش مصنوعی هیچ موقع تمام نمی‌شود و شرکت‌های فعال در این زمینه هر روز بیشتر از گذشته پیشرفت می‌کنند. مهندس‌های سوئدی که بازی جذاب و محبوب کندی‌کراش را ساخته‌اند حال به استارتاپی در زمینه‌ی هوش مصنوعی پیوسته‌اند. مهندسان سایر استارتاپ‌های معروف روسی مانند اسپاتیفای، Klarna و Truecaller نیز برای انجام هدفی مشترک به این استارتاپ ملحق شده‌اند.
استارتاپ Peltarion در استکهلم سوئد بنیان‌گذاری شده و تا امروز ۱۶ میلیون دلار سرمایه جذب کرده است. شرکت‌های بزرگی مانند BMW، NASA، Ocado و ۱۳ سازمان دیگر با آن‌ها اعلام همکاری نموده‌اند و قصد دارند محصولات این استارتاپ را امتحان کنند. بنیان‌گذار این استارتاپ می‌گوید شرکت‌های بسیاری تلاش کرده‌اند تا از ابزارهای یادگیری ماشین سایر شرکت‌ها مانند TensorFlow شرکت گوگل، Sage Maker شرکت آمازون و Microsoft’s Azure برای ساخت سیستم تشخیص تصویر استفاده کنند. اما این ابزارها بسیار پیچیده هستند و تنها متخصصان هوش مصنوعی قادر به استفاده از آن‌ها خواهند بود.
بنیان‌گذار استارتاپ Peltarion پلتفرمی برای استفاده از هوش مصنوعی طراحی کرده است. این پلتفرم در حکم وردپرسو Dreamweaver برای افراد علاقه‌مند به طراحی وب‌سایت و نا آشنا به کدنویسی است. یعنی استفاده از هوش مصنوعی را به شکلی ساده برای همه فراهم کرده است. این پلتفرم از یک رابط گرافیکی برای ساخت و آموزش شبکه‌ی عصبی اختصاصی استفاده می‌کند. یک سیستم کامپیوتری که برای ساخت آن از ساختار مغز انسان الهام گرفته شده است. توسعه‌دهندگان نرم‌افزار و دانشمندان داده‌ای که در زمینه‌ی هوش مصنوعی متخصص نیستند، می‌توانند از این پلتفرم استفاده کنند. این شبکه‌های عصبی در پیدا کردن الگو در داده‌های پیچیده و حجیم مانند تشخیص چهره در میان جمعیت یا فهمیدن محتوای مقالات جدید مورد استفاده قرار می‌گیرد. این ابزار از جریانی از حباب‌ها تشکیل شده که توسط یکسری خطوط به یکدیگر متصل هستند. هر حباب نماینده‌ی یک لایه در شبکه‌ی عصبی بوده و حاوی پارامترهایی است که نرم‌افزار هنگام ساخت شبکه‌ی عصبی به آن‌ها احتیاج داشته است. داده‌ها در هر مرحله ارسال شده‌اند و سپس به زنجیره‌ی حباب‌ها بازگشته‌اند تا در صورت بروز خطا اصلاح شوند.
درنهایت بعد از گذشت چند دقیقه یا چند ساعت که به پیچیدگی داده‌ها بستگی دارد، شبکه‌ی عصبی باید به مرحله‌ای برسد که امروزه به‌عنوان هوش مصنوعی شناخته می‌شود و با فریم‌ورک‌های مبتنی بر نرم‌افزار تفاوت زیادی دارد. بعد از اینکه کاربر شبکه‌ی عصبی خود را ساخت می‌تواند آن را با کدهایاپلیکیشن یا وب‌سایت تجمیع کرد و روی سرورهای Peltarion اجرا کند که از Google Cloud اجاره شده است.
حال ممکن است این سوال پیش بیاید که شرکت‌ها چه استفاده از این ابزار خواهند داشت؟ به‌عنوان مثال یک استارتاپ مرتبط با بیوتکنولوژی که در زمینه‌ی ساخت تجهیزات MRI فعالیت می‌کند از این ابزار برای ساخت شبکه‌های عصبی استفاده کرده است که قادرند تومورها را در میلی ثانیه تشخیص داده و طبقه‌بندی کنند. درصورتی‌که اگر قرار باشد یک دکتر این کار را انجام دهد، ممکن است ساعت‌ها طول بکشد.
همچنین توسعه‌دهندگان یک شرکت فعال در زمینه‌ی تولید نرم‌افزار مدیا که تخصص محدودی در زمینه‌ی هوش مصنوعی داشته‌اند با کمک این ابزار سیستم تشخیص چهره‌ای ساخته‌اند که خلق‌وخوی فعلی کاربر را درک کرده و با توجه به این موضوع موسیقی مناسبی را برای کاربر پخش می‌کند.
ضمنا یک شرکت فعال در زمینه‌ی انرژی از ابزار تولید شده توسط این استارتاپ برای پیش‌بینی تغییرات آب‌وهوایی استفاده کرده است که روی محصولات تولید شده از انرژی باد تأثیر می‌‌گذارد.
استارتاپ Peltarion روزی فعالیت خود را با دو نفر آغاز کرد اما در دو سال گذشته بیش از ۵۰ کارمند جدید استخدام کرده است. آن‌ها پیش از راه‌اندازی این استارتاپ روی صدها پروژه‌ی هوش مصنوعی با کسب‌وکارهای مختلف کار کرده‌اند و می‌دانند چه عواملی باعث عدم استفاده سازمان‌ها و شرکت‌ها از هوش مصنوعی می‌شود. آن‌ها معتقدند نرم‌افزارهای هوش مصنوعی نباید تنها در اختیار تعداد محدودی از شرکت‌های تکنولوژی قرار بگیرد. اینکه مطمئن شویم از تکنولوژی در راه درست استفاده می‌شود یعنی باید مطمئن شویم افراد زیادی قادر به استفاده از آن‌ها هستند.